حرف های یک ورپریده

ساخت وبلاگ
خانواده مثل یک خانه، در معرض هوای بیرون است. اگر شهری آلوده است هوای خانه هم آلوده است. اگر هوای دنیای بیرون (جامعه) مرد سالاری است، یا خشم آلود، یا هر بیماری دیگری، هوای خانواده هم همان مرض را دارد. زیرا که هوای بیرون به داخل نفوذ می کند. کمتر یا بیشتر، اما همان است. همان است؟ همیشه؟گاهی نه. در همه ی پدیده ها استثنا هست. به دوستانم نگاه می کنم که در خانه ای کوچک، پر از گل، با هم خاله خاله بازی می کنند. بازی عروس دامادی. بازی زن و شوهری. اما به همان سادگی بازی بچه هاست. بدون این که بدانند بیرون از خانه ی آنها، شاید حتی یک دیوار آن طرف تر، مردها فکر می کنند مگر حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : خانواده,خانواده برتر,خانواده کیم چی,خانواده دکتر ارنست,خانواده رایدل,خانواده به انگلیسی,خانواده سبز,خانواده باحال,خانواده یک,خانواده باحال خندوانه, نویسنده : msahar225a بازدید : 205 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:28

تیک تاک تیک تاک تیک تاک ...صدایش به همین یک نواختی بود. ماجراهایش اما نه. یک ریز حرف زد. تکراری. ملال آور. انگار تازه به کشفی رسیده است. و باز گفت و گفت و گفت. عجله داشت. خانمش زنگ زده بود و گفته بود زود بیاید. نمی توانست بماند تا آخرِ جلسه . اما باز هم حرف زد. به آشپزخانه رفتم. باز هم حرف می زد. به دستشویی رفتم و هر دو در را بستم. دیگر صدایش نمی آمد. کمی صبر کردم. امیدوار که تمام شده است صدای تیک تاک. در را باز کردم. دوباره صدایش پیچید در گوش هایم: تیک تاک تیک تاک . جلسه باید به پایان می رسید. وقتی نمانده بود. به او گفتیم می توانید بمانید؟ هنوز یک بخش دیگر مانده است. ع حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 195 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:28

-ف. ف؟ خودش است؟- بله. خودِ خودش. برایش پیغام دادم. پرسید تو کدام یکی هستی. به این اسم سه نفر در دانشکده بودند. ببخش آخه سالها می گذرد.- من هستم. همان که با هم قدم می زدیم. - اه یادم آمد. بله. شماره ات را بنویس تا زنگ بزنم. به ف. ف شماره دادم و زنگ زد. یک ساعت حرف می زدیم. بیشتر او حرف می زد. گفت که عاشق من بوده است. به شوخی گفتم تو عاشق همه ی دخترهای دانشکده بودی. ناراحت شد. گفت فقط تو. از شوخی ام خجالت کشیدم. شاید راست می گفت. چرا نفهمیدم؟ چرا آن وقت نگفت.گفت که خیلی به من فکر می کرده. قرار شد باز هم با هم حرف بزنیم و زدیم. اما یک سوال برایم باقی ماند. اگر عاشق من بود چطو حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : ف,ف,ف فيس بوك,فروز ف,فؤش في المعسكر,ف, فنانات,ف فش,فري ف,فيق ف طريق,فيلم ف,ف ف العاب, نویسنده : msahar225a بازدید : 179 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:28

دیروز گذشت. اکنون امروز است.انتظار چیزی را می کشیدم دیروز. یک خبر، یک حرف، یک نسیم، اصلن هر چه. هنوز نمی دانم آمده است یا نه. باید صبر کنم. گاهی مثل رعد و برق است حوادث. صدا و تصویر هماهنگ نیستند. تمام شد. یک سال دیگر هم تمام شد.یک روز آن لبه خواهم بود که به گذشته نگاه کنم و بی شک فکر کنم: چه کردم با عمرم؟ شاید هم مجالی نباشد. روی لبه، فرصتی برای نشستن نباشد.این طور بهتر است. امروز باز زیاد حرف زدم. زیاد هم شنیدم. باز همه چیز از دستم در رفت.با او همیشه این اتفاق می افتد. امروز خیال کردم همه ی موجودات کج و کوله هستند.من هم یکی شان. امروز فهمیدم همه روی خوب خود را می حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : 22 jump street,22,22 pushup challenge,22nd amendment,223 ammo,22 rifle,22 pistol,22 news,222,22 celsius to fahrenheit, نویسنده : msahar225a بازدید : 173 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:28

دوباره بین کتاب های مختلف گیر افتادم. کدام اول؟ کدام دوم؟خداحافظ گری کوپر را تا نیمه خوانده ام. نه این که دلم نخواهد ادامه بدهم. اما یک چیز در این کتاب آزارم می دهد. بی پروایی در روابط را کمی معتدل کرده. کلمات صریح را به کار نمی برد. حتی اگر سانسور نشده بود هم مهم نبود. این چیزی نیست که آزارم بدهد. کتاب هایی با روابط عجیب تر هم خوانده ام. از برداشت و الگو گرفتن در لحن و زندگی آدم هایی آزار می بینم که بی هیچ اندیشه ای این کتاب- و امثالش- را خورده اند و تمام وقت پس می دهند.نه. این را دوست ندارم. خود این نویسنده ازدواج کرده. بعد از مرگ همسرش خودکشی کرده - اگر چه این حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : گاز گرفتن زبان,گاز گرفتن زبان در خواب,گاز گرفتن زبان با دندان,گاز گرفتن زبان هنگام خواب,گاز گرفتن زبان و لب,گاز گرفتن زبان در شب,گاز گرفتن زبان در کودکان,گاز گرفتن به زبان انگلیسی,درمان گاز گرفتن زبان,دلیل گاز گرفتن زبان در خواب, نویسنده : msahar225a بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:28

در یک برهه ی کوتاهی از عمرم به چیزهایی اعتقاد داشتم. به حرف هایی. اعتقادی که کمرنگ شده است. یکی از این چیزها جمله ای بود از ... که می گفت گاهی بعضی افکار ما به اندازه ی آب بینی گوسفند ارزش دارد. شاید حتی جمله غلط در ذهنم مانده باشد. مفهوم اش مهم است که هنوز در برخی موارد صحیح است. این که ساعت ها چیزی ذهنت را مشغول می کند که اهمیتش واقعا به اندازه ی ... است. حالا این ها را گفتم که چه بگویم؟که درگیری های ذهنی ام این روزها بر سر گفتن یا نگفتن حرف هایی به یک دوست بود. که در ادامه به دوستان دیر و افراد دیگر گسترش یافت. ابتدا درست بودن یا نبودن یک حرف بود. خیلی زود تبدیل حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 175 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:28