حرف های یک ورپریده

ساخت وبلاگ
گاهی هم جوری برخورد می کنند که گویا زبان چیز مقدسی است و اگر کلمه ای در غیر از معنای ابتدایی آن استفاده شد، خطایی نابخشودنی است. در حالی که اولین معنی نیز توسط افرادی که در ابتدا از آن استفاده می کردن حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 163 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 7:42

حالا که برایم تمام شده از او انتقاد می کنم. گویی انتقام خاموشی سالها پیشم را می گیرم. شاید حتی نه در مقابل او که در مقابل دیگری. همان که روزی نیمه ی گم شده ام بود و سیاهیش نیمه ی سفیدِ پیدایم را سیاه حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 170 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 7:42

قبلا لهجه ها را تقلید می کردم بی این که بخواهم. حتی اگر کسی لکنت داشت در جوابش با لکنت حرف می زدم اگر تمام حواسم را جمع نمی کردم. حالا انگار رفتارها مسری شده اند برایم. تمام روز گریه می کنم و راه می ر حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 166 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 7:20

روزی روزگاری نسرین نامی دوست من بود. دوستی که دشمن بود. دشمنی می کرد اذیت می کرد. این ها را گفتم تا به خود اجازه دهم هر چه خواستم در باره اش بدگویی کنم. قرار نبود متن را این گونه آغاز کنم. بگذار قلم ب حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 166 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 7:20

توی جامعه ی سخت، وقتی خودت هم شرایط سختی داری، راه می روی و خرافات را جارو می کنی و همراه خودت می بری. بی این که بخواهی یا بفهمی در حال انجام چه کاری هستی. گاهی هم در مقابل این همه پیروانی که هر کدام حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 143 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 7:20

یک جورهایی معامله می کنیم با هم. من این جا با تو کوتاه می آیم و حرفت را گوش می کنم، تو هم آنجا مرا. بعد هم نامش را می گذاریم دوستی، معاشرت، مردم داری، مهربان ... صفا ... مروت (این سه تای آخر مال پسرخا حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 160 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 7:20

روزهای کمی ترسناکی هستند. نرخ ها بالا می روند و بالاتر و ممکن است دستمان به آنها نرسد. در همین احوالات می شنوم که دختر دوستم می خواهد به یک سفر تفریحی برود. من هم می خواهم اما ... داشتم فکر می کردم چه حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 154 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 7:20

دیگرتر این که فیلم "به همین سادگی" را دیدم. سرنوشت زنی به نام طاهره,. شخصیتی که بلد نیست نه بگوید. او در میان وظایف زنانه غرق شده و هستی خود را فراموش کرده. نه که فراموش کرده باشد بلکه وقتی برایش ندارد حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 135 تاريخ : دوشنبه 26 آذر 1397 ساعت: 5:08

به نظر می اید دوران وبلاگ, نویسی, به سر آمده است. یا شاید همان کارکرد اولی را که انتظار داشتم دوباره بازیافته. برای من جایی بود برای نوشتن و بودن. شاید خودخواهانه فقط برای خودم. گاهی در کنار روزهای شلوغ حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 182 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 0:45

گاهی,, همه مون شعار میدیم. که مدرک مهم نیست. که سواد مهم است. که ... اما خودمان هم با مدرک دیگران قضاوتشان می کنیم. و اگر مدرک نداشته باشی هر بار می خواهند به زور شاگردشان باشی. علیرغم این که شاگردی را حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 176 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 0:45

در واقع شاید بهتر بود بگویم نگه داشتن یا از دست دادن! مثل وسایل اضافه که دور میریزیم حتی اگر کهنه نباشند، آدمها را هم دور می ریزیم. به دلایل مختلف. بعد البته شاید چیزی به جایش نیاید شاید هم بیاید. مهم حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 188 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 0:45

این روزها؛ روزهای کشف و شهود در درون خودم است. با انگیزه های بیرونی البته. وقتی فیلم rebel in the rye رو دیدم دوباره به خودم مراجعه کردم. چقدر دردناک بود. دردش همراهم ماند. رنجی که سلینجر کشیده بود. ن حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 189 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 0:45

اولش سخت بود برایم. فهم این که چرا دوست,م با این خانم دوست, شده. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد. با دوست,ِ دوست,تان برخورد کرده باشید.. بعد می خواهید طبق رابطه ی خودتان برای ان رابطه تعریف پیدا کنید. حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 0:45

تو این عمر کوتاه، گاهی روزهای,ی هستند که دلت می خواد بپری از روشون. شاید آخرین روزها باشند. چه می دونی. اما استرس اصلا خوب نیست. وقتی با هر چیز خوشمزه هم قاطی بشه باز دوست داشتنی نیست. چه میشه کرد. برا حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 178 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 0:45

گاهی یک تجربه, ی احمقانه, به خاطر تازگی اش خوش ایند است. شاید برای من اینطور است. مثل امروز که یک خانم عجیبی دیدم. توی اتوبوس.

مسیر طولانی بود. هی حرف زد. و حرف زد.

خلاصه این که پسرش بیمار بود. بستری. برای تک تک مسافرها و برای راننده جداجدا تعریف کرد.

بعد هم گفت عروسش را می زند.

جالبترین بخش این بود که گفت مرده شور است.

و گفت ابروهای تتو شده را با سنگ پا آنقدر می شویند تا پاک شود.

خوشحالم تتو ندارم.

تصور این بلا ، حتی اگه مرده باشی هم سخت است.

حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 167 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 0:45

قرار بود فدا نشود. همین وبلاگ نویسی را می گویم. اما در اولیت کارها که قرار می گیرد به انتهای صف می رود و غافل می شوم سرانجام از او.

 

حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 190 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 0:45

به محض این که سوالی به ذهنم رسید؛ دستم رفت به کی برد تا در تلگرام بنویسم و از دوستی بپرسم. چه راحت و چه خوب.ذهن بیماری می خواهد ویران کردن این همه امکان برای رشد.گر چه می شد که بد هم باشد. مثل تلفن، مثل اتومبیل، و مثل هر چیز دیگری.و من موافق دوستانی نبودم که گفتند مسائل مهمتر هست و اینقدر نپردازید به تلگرام. زیرا که به گمان من تلگرام یک جور اجتماع آدمها بود حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 143 تاريخ : جمعه 14 ارديبهشت 1397 ساعت: 3:30