به محض این که سوالی به ذهنم رسید؛ دستم رفت به کی برد تا در تلگرام بنویسم و از دوستی بپرسم. چه راحت و چه خوب.
ذهن بیماری می خواهد ویران کردن این همه امکان برای رشد.
گر چه می شد که بد هم باشد. مثل تلفن، مثل اتومبیل، و مثل هر چیز دیگری.
و من موافق دوستانی نبودم که گفتند مسائل مهمتر هست و اینقدر نپردازید به تلگرام. زیرا که به گمان من تلگرام یک جور اجتماع آدمها بود گر چه به شکل مجازی. و اینروزها مجاز راحت تبدیل به واقعیت می شود و به فهم و دانستن و احتمالا حرکت.
و از این نظر مهم بود. و برای عده ای ترسناک!
حرف های یک ورپریده...برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 142