ف. ف

ساخت وبلاگ

-ف. ف؟ خودش است؟
- بله. خودِ خودش.

برایش پیغام دادم. پرسید تو کدام یکی هستی. به این اسم سه نفر در دانشکده بودند. ببخش آخه سالها می گذرد.
- من هستم. همان که با هم قدم می زدیم.
- اه یادم آمد. بله. شماره ات را بنویس تا زنگ بزنم.

به ف. ف شماره دادم و زنگ زد. یک ساعت حرف می زدیم. بیشتر او حرف می زد. گفت که عاشق من بوده است. به شوخی گفتم تو عاشق همه ی دخترهای دانشکده بودی. ناراحت شد. گفت فقط تو. از شوخی ام خجالت کشیدم. شاید راست می گفت. چرا نفهمیدم؟ چرا آن وقت نگفت.
گفت که خیلی به من فکر می کرده. قرار شد باز هم با هم حرف بزنیم و زدیم. اما یک سوال برایم باقی ماند. اگر عاشق من بود چطور یادش نبود من کدام هستم. عکس ام شبیه به خودم بود. نام کوچک ام را هم گفته بودم! لابد اول نمی خواست بگوید که عاشقم بوده و بعد پشیمان شده است.
اما باز هم کار خوبی نکرده است. او زن دارد و یک دختر. شاید بهتر بود نگوید.

چند ماه بعد:
با دوستی دیگر- باز هم از هم دوره ها- قرار داشتم. خانم "ج". یک ساعت حرف زدیم. صحبت از عشق های ان دوره شد. ناگهان گفت:" حیوونی ف.ف همیشه عاشق من بوده." با تعجب نگاهش کردم! ادامه داد:- یک روز زنگ زد و ساعت ها حرف زدیم. گفت آن وقت ها تنها عاشق من بوده است.

خندیدم و به ج گفتم که ف ف عاشق من هم بوده است. دوست سومی هم با ما بود که قبلا حرف های ف. ف را به او گفته بودم. سه تایی آنقدر خندیدیم که مُردیم. ( البته نمردیم اما این یک اصطلاح است. سخت نگیرید اگر کسی گفت فقط عاشق شما بوده باور کنید و بگذرید و برای کسی هم تعریف نکنید.

حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : ف,ف,ف فيس بوك,فروز ف,فؤش في المعسكر,ف, فنانات,ف فش,فري ف,فيق ف طريق,فيلم ف,ف ف العاب, نویسنده : msahar225a بازدید : 181 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:28