دوست دوستم

ساخت وبلاگ

اولش سخت بود برایم. فهم این که چرا دوست,م با این خانم دوست, شده. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد. با دوست,ِ دوست,تان برخورد کرده باشید.. بعد می خواهید طبق رابطه ی خودتان برای ان رابطه تعریف پیدا کنید.

به خودت می گویی من آیا با همچین آدم حوصله سربری دوست, می شدم؟ بعد برای این که به دوست,ت حق بدهی دنبال آدم های معمولی تر و حوصله سربرتری می گردی توی دوست های خودت. خدای من، حتی دوستانی داری که دیدار با انها مثل یک وظیفه ی شکنجه آور است. این را که می فهمی از خودت می پرسی راستی چرا با همچین کسانی دوست هستی. برای خودت دلایلی داری. گاهی یک گذشته ی مشترک. گاهی فقط عادت. گاهی برای تنها نبودن.

بعد سعی می کنی قضاوت نکنی. نه دوستت را و نه دوست دوستت را. انوقت ذهنت آرام آرم می بیند. از قواعد و خط کشی ها رد می شود و آدمی را می بیند هر چند معمولی اما دوست داشتنی. بعد فکر می کنی چندتا آدم غیرمعمولی می شناسی که جذاب هم باشند. مثل آدم های استثنایی. یعنی بچه های استثنایی. که اغلب یعنی عقب افتاده. انوقت طبیعت بین این دستکاری هایی که انجام داده و تخریب کرده، یک اتفاق قشنگ هم هست. آیا طبیعت کور بوده و همینطور همه چیر را به هم ریخته تا از وسط ان همه ویرانه یه چیز قشنگ ساخته بشود؟ یعنی مخروبه های یک ساختمان تبدیل به یک بنای باشکوه شده در اثر از هم پاشیدن. از فلسفه بافی که بگذریم؛

این مثال ساختمان، مثال آدمهای اطرافمان است. شرایط همه را داغون کرده. (توی کانال خوابگرد خواندم داغون درست است و نه داغان) حالا از بین این محدودیت ها و فشارها؛ و از بین کسانی که سلامت روانی خودشان را از دست نداده اند، یکی بیرون می آید که بزرگ است و خوبی است و دوست داشتنی.

همان دوستی که اعصاب مرا به هم می ریزد، حاصل همین فشارها است. او که هنوز هم نمی دانم به چه دلیل مدتی زندانی بوده، همه چیز را قاطی پاتی می فهمد و خیال می کند خیلی می فهمد. یک جمله از یک سمینار را می شنود و مدام تکرار می کند تا بالاخره حرص مرا در می آورد و با او کلنجار می روم که آن گزاره غلط است و او نمی پذیرد و اصلا زیر بار نمی رود. دفعه ی بعد که جرات می کنم و دوباره او را می بینم برایم از گزاره ی جدید حرف می زند و از این که در آن سمینار چه فکر غلطی را ترویج می کرده اند! من سکوت. من لبخند. من در افق.

حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 174 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 0:45