زبان

ساخت وبلاگ

گاهی هم جوری برخورد می کنند که گویا زبان چیز مقدسی است و اگر کلمه ای در غیر از معنای ابتدایی آن استفاده شد، خطایی نابخشودنی است. در حالی که اولین معنی نیز توسط افرادی که در ابتدا از آن استفاده می کردند به آن کلمه داده شده و می شود که بعدها معنی آن عوض شود. اگر چه برای داشتن زبان مشترک بهتر است که ریشه ها را بشناسیم و بدانیم تا زبان سالم تر و سلیس تری داشته باشیم. تا بر سر معنای توافق بیشتری داشته باشیم.

اگر چه که به این نتیجه رسیده ام با تخریب و تعویض کلمات با هم می خواستنه اند ما را از داشتن یک زبان مشترک محروم کنند و گفتگو را خدشه دار. زیرا تا وقتی با هم حرف نزنیم و گفتگو نداشته باشیم نمی توانیم این حرامی ها را از اقتصادمان بیرون کنیم و ... - راستش کلمه ی مجازتری نداشتم به جای ان ها که می شناسیدشان به کار ببرم.- و سپس ...

اما ترس از اشتباه کردن و تقدس دادن به کلمه ها هم همانقدر ما را به اشتباه می اندازد. گاه بعضی از کلمات به طعنه استفاده می شوند در معنی مخالف خود. به تمسخر.

و یاد دوستی افتادم که گویی آن بیت شعر بایش از حرمت دوستی جند سالمه مان مهمتر و عزیزتر بود که تعبیر مرا با لحنی نازیبا به تمسخر گرفت.

و یاد ان دو کلمه ی پاک مغز و پالوده مغز افتادم که او نیز فراموش کرده بود.

در هر حال تعصب های ما گاه تخریب می کند. شاید تعصب ها فقط قصد حمایت از ما را دارند. شاید نه، بلکه حتما. ایگو گاهی تمام وجود ما را تحت سیطره می گیرد و از رفتار عادی و رواداری باز می دارد.

پ.ن: یک شعر از مثنوی خواندم و کلمات از ناکجا آباد با پیچ و خمش های غیرلازم هجوم اورد به مغزم.

حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 165 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 7:42