چنگ نزن عزیز من

ساخت وبلاگ

بعضی وقتها هم اینجوری است که هزینه ای پرداخت می کنیم بالاتر از انچه دریافت می کنیم. چاره ای نیست. گرچه بسیاری چیزها مخصوصا روابط انسانی قابل اندازه گیری نیست، اما وقتهایی انقدر فاصله زیاد است که جایی برای شک و اندازه گیری باقی نمی ماند.

مثال فارسی هم به همین اندازه اغراق امیز است. یک سوزن به خودت و یک جوال دوز به مردم.

دوستی که از کوچکترین چیز - که به حساب نمیاید و او حسابش می کند - می رنجد اما به سادگی از تو تحمل می خواهد در مقابل هر پیامد و عمل و حرفش، زیرا حق تو این است. زیرا قادر به احساس همزادپداری نیست. تقصیر کیست؟ من! انتخابم! یا گذشتم!

هرچه هست گاهی حتی نباید بر سرش تامل کرد. هر بار که پیام های دردناک تلگرام را بالا پایین می کنم نام بابایی را می بینم و با آن روح بزرگش. انقدر بزرگ که جسمش نیز به آن خیانت کرد. چه کسان دیگری او را رنجاندند. وقتی خانم سین همه را کلافه کرد و کمبودهایش را بر سر همه کوفت، او گفت: جای دخترم است با او مهربان باشید! باید از او یاد بگیرم بزرگتر شوم. شاید نه به شیوه ی او بلکه عکس. شاید باید با خودم مهربان باشم وقتی نمی توانم انقدر بزرگوار باشم.

باید گذر کرد. آدمها همه زخمی هستند و خودبین. باید از چنگال هایشان دور بمانی.

حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 27 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 13:50